اثیره

متن مرتبط با «کلاس نقاشی برای کودکان» در سایت اثیره نوشته شده است

برای دوستی که با بهار آمد با بهار رفت....بهاری بود

  • نماندی تا پنجره را به روی ماه باز کنی تو نیستی و دیگر فرقی نمیکندخانه ای باشد پنجره ای رو به آسمان باز شودتو رفته ای همه جا دیوار است وبهاری که برای ما خزان شد بعد از تو هر بهار, ...ادامه مطلب

  • پر از نقاشی

  • آدم ها با نقاشی ام عکس یادگاری می گیرند. گاهی پرتره از آنها می کشم من با امضای زیر تابلو به خانه ها میروم.اونها نمی دانند من با نقاشی میرقصم با خطوط بی اهمیت مشکی وسط صحفه ای سفیدمن با نقاشی تحمل می کنم با نقاشی زندگی می کنم و برایش زیر لب می خوانممردم شهر نظر باز و تو در جلوه گریعشق در پیله ی پروانه به رقص آمده استامروز پشت کفش های سفید بخت م را قهوه ای یک دست زدم بعد روی آن یک کیک تولد کشیدمفردا تولد جان جانان است., ...ادامه مطلب

  • نقاشی

  • یک کودکو آنهمه مداد های رنگیهیچ کاری هم که نکندورق هایش را برمی داردرنگ و وارنگ می کند + نوشته شده در  پنجشنبه دوازدهم مرداد ۱۳۹۶ساعت   توسط اثیره  |  ,نقاشی ...ادامه مطلب

  • برای کسی که مرا نمی خواند!

  • در زندگی فقط یک نفر هست وقتی با او حرف میزنی خودت را می بینی مثل اینه است . آینه ای که به تو انتقاد می کند عیبت را روب ه رویت می گوید به دروع از تو تعریف نمی کند  یک نفر وقتی به چشمانش نگاه می کنی دنبال حقیفتی در نگاه توست .نباید این همه زود میرفت باید مرا آماده می کرد . هر چند بارها این کار را کرد , ...ادامه مطلب

  • بماند برای وارثان وبلاگ نویس یک

  • در حال و هوای تهران وبلاگ نویسی دیگر این حرف ها پیش پا افتاده شده است . همه ماجرا از وبلاگ شروع شد.زندگی ست دیگر .اندیشه هایتان را برای خودتان نگه دارید داستانهای عاشقانه یتان را برای خودتان . زنی پشت پنجره نشسته بود و ارام می نوشت در حال و هوای آن روزها گروهی هم در حال وبلاگ نویسی کهنه کارهای داستا, ...ادامه مطلب

  • بماند برای وارثان وبلاگ نویس دو

  • بنظرش من زنی بلند بالا با دسته گلی بودم تا مرد برایم شعری بخواند:" ای زیبای آسمانی ام" - با هم ناهار بخوریم ؟ گفتم چه زود پیشنهاد می دهید بازی در دنیای وبلاگ با آشنا شدن و لبخند زدن شروع می شود لبخند میزنید لبخند میزنند دعوتتان می کنند برای ناهار . فرداا ساعت 11 قرار است به همه که لبخند میزنی باید د, ...ادامه مطلب

  • بعد از من بماند برای وارثان وبلاگ نویس

  • -می خواهم چیزی را اعتراف کنم -بگو خیلی وقت ها ازتو لجم می گیره .اما خیلی عاشقتم تو تنها کسی هستی که من عاشقشم .در این دنیا هر چه تلاش کردیم همدیگر را نشناختیم .مثل هم نبودیم . فرهنگ ، آموزش ، تربیت ، تجربه هامون از درک پیرامون ...کدوم بد بود کدوم خوب ... برای داشتنش همه کار کردم . هر روز نقش کسی را , ...ادامه مطلب

  • تولدی از نو نمایشگاه نقاشی

  • لباس شکری رنگی را از قبل آماده کرده بودم یکی از بچه ها روسری م را زیبا دور گردنم بست . روی صندلی نشسته بودم از هفته قبل وقت گرفته بودم زن گفت مثل عروس ها شدی من که عادت به آرایش نداشتم همیشه یک رژه لب میزنم و ریمل . می ترسیدم ...خواسته بودم ساده ساده باشم . کارتها را خودم طراحی کردم بچه ها و  همسرم کارت ها را پخش کردند خودم کارت ها را چاپ  کرده بودم ...مهمانها آمدند ...همین روزها بود...همین روزها ...سبدهای گل بود که پر شده بود خواهرها و همسرانشان برایم درختچه و گلدانهای زیبا فرستاده بودند ...جس خوبی داشتم استرس ....عکاس هم آمده بود هی می گفت آروم باش ...گفتم از دست این لباس ها کلافه ام...این روسری لعنتی ....کفش های پاشنه بلندم ....جسین آخر از همه وارد شد همه او را می شناحنتد ...همه مثل من صداش میزدند یکی گفت : شما حسین هستید...تابلویش را نقش زده بودم ...ساده کم رنگ پراحساس ...پسرم را به او نشان دادم و بهش گفتم حالا دو پسر دارم ...با دخترم مثل برادری جرف میزد دوستان نقاش ام از او دلبری می کردند ...نگاه نجیبی داشت . در دل به او افرین گفتم .خوب شناحته بودم روحش را....عکاس خبری ارام در گوش, ...ادامه مطلب

  • کلاس نقاشی

  • نقاشی و شعر شروع کلاس ها از همین امروز زمان : همین حالا تلفن : تمام یک / صفر ها الویت با کسی است که تماسی نمی گیرد یک ذهن و یک قلب زنده  کافیست از دور نگاه کند زلالی و پاکی و رویاها را سیاه نکند . مراقب ورق های سفید کاهی باشید. درس اول کمی جنون ...کمی عشق ...کمی دقت ...و ی عالمه نگاه شنبه 16:46,کلاس نقاشی,کلاس نقاشی در تهران,کلاس نقاشی کودکان,کلاس نقاشی در غرب تهران,کلاس نقاشی کودکان در شیراز,کلاس نقاشی در مشهد,کلاس نقاشی استاد کاتوزیان,کلاس نقاشی در کرج,کلاس نقاشی رنگ روغن,کلاس نقاشی برای کودکان ...ادامه مطلب

  • اندوه برای هیچ!

  • گاهی وقت ها کارهای عجیبی می کنم مثل امروز انگشتم را تا ته حلقم فرو می برم . همش به خاطر هیچ ! دکتر گفت :" همیشه رنگش اینطوری ست ؟" جان جانان گفت : " نه ! دکتر" دکتر گفت : چرا این کار رو کردی؟ گفتم : از شما متنقرم. دکتر گفت : نیاز به دکتر روانشناس داری گفتم : به تو گ....اضافه نیامده چشم باز کردم توی توالت عق میزدم . سالها از ان روز گذشته بود . سارا گفت نمیتونم بهت مشاوره بدهم آخه ما با هم دوستیم .بذار زنگ بزنم به دوستم آقای دکتر فرهمند وقت مشاوره برات بذاره...گفتم نه نمی خوام . به سارا گفتم که شاعرا خوشبخت ترین آدمان ، اونقدر با کلمات ور رفته ن که می تونن با چند تا کلمه و ,برای اندوه های بزرگ زندگی,سال اندوه برای,شعری برای اندوه,متن برای اندوه ...ادامه مطلب

  • برای دلم می نویسم .

  • ای کاش همین روزها  بیاید همین روزها باشد که همه سیاه  می پوشند. همین روزها یی که تلاش کردم تا حسرتی به دل نداشته باشم . به جهنم هر کس گفت زندگی یک بن بست  مطلق است .من سرخوشانه برایت می نویسم  به معاد و تو اعتقاد دارم .بخند  و شاد باش .شجاعت و جسارت و امید پیچکی است پیچیده به زندگی .همین روزهای اثیره ایم را دوست دارم. رازهایی دارد که در گوش اینه زمزمه می کند. این روزها عاشقی کردن را با خودش یادش نرفته این روزها می تواند دست خودش را بگیرد با سایه خودش قدم بزند با هم شعر بخوانند ُ، درد دل کنند،دوست بدارند وزندگی کنند ای کاش در چنین روزهایی اتفاق بیفتد . ,برای دلم مینویسم,برای دل خودم می نویسم,برای دل خودم مینویسم نجمه ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها