اثیره

متن مرتبط با «فاجعه ی منا» در سایت اثیره نوشته شده است

پاییز ۱۴۰۲

  • مهر ماهبهاری دیگرروزهای عجیبی است دلم میخواهد ساعتها در باشگاه انقلاب قدم بزنم پشت پنجره به خیابان نگاه کنم مدتهاست چیزی نمی نویسم وقتی به چیزی فکر نکنی چیزی برای نوشتن نداری .در حجم بی انتهای تنهایی می خواهم تنهاتر باشم درها را ببندم با خیال راحت بنشینم دلم میخواهد سرم را راحت روی بالش بگذارم ترس از هیچ نداشته باشم کابوس دردها و رنج ها و مرگ ها دلم میخواهد خودم را در آغوش بگیرم آغوشی که دروغین نیست خاين نیست بخوانید, ...ادامه مطلب

  • خیالی از جنس اثیره ای

  • می توانی بروی بی آنکه به گل های توی حیاط فکر کنی بی آنکه در را محکم پشت سرت ببندی اما محبوبم یک کاسه آب روی خاک جمع می شود اما خیالم نه, ...ادامه مطلب

  • پایان و آغاز

  • سلام زندگي خوب است گرم است پرشور و دلنشين است حتي مرگ هم گرم است وقتي كه جور ديگر نگاه كنيم وقتي از همه پنجره ها نگاه تو باشد بيا, ...ادامه مطلب

  • مرگ و زندگی

  • مرگ یا زندگی  میاید و میرودمی دود  و می خوابدفاصله بین مرگ تا زندگی همین قدر کوتاه استاندازه سرانگشتی مرگمی تواند نیاید زندگی  یکی می آید می دود می ماند  Let's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • روز نهم فروردین

  • آسمان نیمه ابریست  و هوا سنگین و سرد است . نانوایی ها و سوپرمارکت ها باز است و داروخانه ها و حضور مردم حداقلی است .پیاده روها تا حد زیاد خلوت است مردم از ماشین های شخصی برای جابجای استفاده می کنند . ع, ...ادامه مطلب

  • روزهای عجیب

  • در ضرب المثلی  ترکی مثلی هست ک ه معادل فارسی اش این است که گربه فقط تا سر کوچه می تواهد چهار نعل بتازد. و این حکایت این روزهای من است که از پشت بام بالاتر و از حیاط جلوتر نمی روم . برنامه سفری به خارج, ...ادامه مطلب

  • اردیبهشت نزدیک است

  • محبوبماین روزها تمام می شوندزودتر از آن که فکر کنی مثل تمام روزهایی که رفته استزیبای من!این درختان شکوفه میدهندچکاوک ها آواز می خوانندجوانه ها سبز می شوند نهال ها درخت می شوندبهاری خواهد رست غم به دل قشنگ ات راه ندهمن عم تو را هم خواهم خورد., ...ادامه مطلب

  • برای دوستی که با بهار آمد با بهار رفت....بهاری بود

  • نماندی تا پنجره را به روی ماه باز کنی تو نیستی و دیگر فرقی نمیکندخانه ای باشد پنجره ای رو به آسمان باز شودتو رفته ای همه جا دیوار است وبهاری که برای ما خزان شد بعد از تو هر بهار, ...ادامه مطلب

  • آخرین چهارشنبه

  • ای کاش بهانه های دلنشینی برای نوشتن داشتم ...چقدر بد است که شعری از عطار می خوانی و حس میکنی همین دیشب سروده شده ...پایان سال است  چی بنویسم از سالی که گذشت سال پیش همین روزها انگشتم شکست وقتی اتاق عم, ...ادامه مطلب

  • سمفونی باران

  • زمستان تمام می شود و بهار در راه است برف های زیادی آمد باران و باد .زمستان میرود و بهار می اید.دو زن شانه به شانه کنار جنازه ای نشسته اند. زن سایه وار و ساحره است که خود را به جا نمی آورد. زنی دیگر بر, ...ادامه مطلب

  • هوای تو چگونه است.؟

  • مهربان که می شوی یکی مدام در دلم می گویدباغبان دلش پژمرده است .دیگر صحبتش با یاس و نرگس و مریم نیست دلش ...., ...ادامه مطلب

  • دکتر علیرضا آیت اللهی

  • چهارم اسفند گذشت هر سال در روز قبل ساعت های شب برای استاد پیام تبریک می فرستادم ایشان هم بعد از دیدن پیام برای خواهر نادیده اش با قلمی زیبا و دلنشین  پیام سپاسگزاری می نوشت ....باورم نمی شود...رفتن دو, ...ادامه مطلب

  • شیدایی

  • این. روزهای اسفند مرا با خود میبرد به خاطرات گذشته .خانه کودکی ماحیاط بزرگی داشت پدرم گوشه حیاط درختچه گل محمدی کاشته بود گل محمدی زرد قرمز صورتی حوض بزرگ مستطیل شکل. وسط حیاط بود توی حوض چند ماهی قرم, ...ادامه مطلب

  • مناجات نامه

  • ما را سر راه هم گذاشت تا دست هایمان بوی دعاهای اجابت شده بگیرد..............مرا در راهی قرار داد تا لبخند تو را مهمان شوم..................ای کاش د وست  زنده بود پاییز را قدم می زد...................قرار بود ترس ها . جهل ها را از خود دور کنیم...................می دانم صدای  قدم هایی را می شنوی تردیدهایم ...تنهاییم نمی گذاری... , ...ادامه مطلب

  • کتاب دومم در نشر چشمه چاپ می شود.

  • گفته بود:من بدون تو نمی تونم باشم!.تاریخ و زمان و ساعت ی را که نوشته بود را هم داشتسندمکتوبواقعیبرای جمع آوری کتاب دومش مشعول بود گاهی هم به نوشته های دوست سر می زد .نوشته هایی که آرشیو شدند...هر وقت دلش تنگ می شد نوشته ها را مرور می کرد که دوست از خودش نوشته بود...   , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها