اثیره

متن مرتبط با «عشق اول اندی کی بود» در سایت اثیره نوشته شده است

برای دوستی که با بهار آمد با بهار رفت....بهاری بود

  • نماندی تا پنجره را به روی ماه باز کنی تو نیستی و دیگر فرقی نمیکندخانه ای باشد پنجره ای رو به آسمان باز شودتو رفته ای همه جا دیوار است وبهاری که برای ما خزان شد بعد از تو هر بهار, ...ادامه مطلب

  • عطر خوش عشق

  • اگر عشق نبود آدم پدیدار نمی شد و حوا دلی نداشت تا سمت میوه ممنوعه برود. من عاشق شده ام در سرزمینی که غمی بزرگ بر آن می بارد . بیماری  . سقوط هواپیما. سیل . زلزله سایه شوم بیماری بر مردم افتاده است نخل, ...ادامه مطلب

  • آخر چگونه عشق را نهان مي كنند به گور

  • روی استخوان های تن م اسم هایی هست گفتن ش مثل یادگاری نوشتن است زیر استخوان جمجمه ام اسمی است نباید گفته شود گوش شنوایی نیست استخوان هایم ترک برداشته است . صدای آمدنم را شنیده ای ؟ صدای رفتنم را ؟ گفتن, ...ادامه مطلب

  • عشق به ادبيات

  • عشق باعث شد سبك بشم و بالا برم . من هر روز صدايت مي زنم ماه   نسيم  دريا  درخت  برنمي گردي  هيچ كدام نام تو نيست  مي ايستي محكم  همان دورها  و  لبخند مي زني من عكس مي گيرم از ازماه ازنسيم دريا درخت از تو! در همين نزديك ها + نوشته شده در  یکشنبه سی ام مهر ۱۳۹۶ساعت   توسط اثیره  |  , ...ادامه مطلب

  • دوستی مان کوتاه بود اما چه خوب بود

  • نوشته های این وبلاگ ارزش هنری و ادبی ندارد برداشت از نوشته جایز نیست قاب خالی !جایی بعضی ها را هیچ کس پر نمی کند دوستت دارم بفهمدوستت دارم بفهمدوستت دارم بفهمای کاش بفهمی ,دوستی,کوتاه ...ادامه مطلب

  • کیف دستی زنانه من !

  • در کیف دستی هر زنی یک دسته کلید هست و یه آینه  کوچولو  از جنس نقره و ی بسته کوچیک دستمال کاغذی یک شیشه کوچیک عطر و یه رژلب . یک کیف پول قرمز که توش کمی پول و چند عکس خانوادگی و کارت های بانکی و کارت های شناسایی و گوشی همراهش ... + نوشته شده در  دوشنبه سی ام مرداد ۱۳۹۶ساعت   توسط اثیره  |  ,زنانه ...ادامه مطلب

  • يك روز كه حالم خوب بود برايت مي نويسم

  • يك روز كه شاد بودم برايت مي نويسم  يك روز كه حالم خوب بود برايت مي نويسم يك روز كه مثل اين روزها نبودم برايت مي نويسم  چه روزهاي سختي  را ورق زده ام .... ورق بزنيد! + نوشته شده در  چهارشنبه هشتم شهریور ۱۳۹۶ساعت   توسط اثیره  |  ,برايت,نويسم ...ادامه مطلب

  • در خانه شمال عشق ضیافت دارد.

  • . من با درختان سپیدار جشن گرفتم به دخترم نوشتم برای خوب زندگی کردن باید سلامتی ارامش قلب و سفر بسیار کرد. زندگی در خانه شمال تحملی نیست . ساده زیستن  در روستا به من کمک میکنه تا با فرهنگ مردم آشنا بشم به مردم بومی روستا نزدیکتر باشم من در این سالها یاد گرفتم فرهنگ های مختلف را بشناسم با آدمها گفتگو , ...ادامه مطلب

  • پنجشنبه بود شمعی روشن کردم در وبلاگم تا نامت زنده بماند .

  •  از سفر شمال برگشتم .اهالی روستا بعد از برداشت محصول به ییلاق میروند در این فصل روستا خلوت تر از همیشه است . و فصل گرم سال را به ییلاق پناه می برند. من هم به روستا میروم . آدم وقتی دردش زیاد می شودد از خودش هم فرار می کند. می دانم وقتی آدم خسته می شود میرود.  فرشته مرگ شبیه برادری یا شبیه فرزندی خود, ...ادامه مطلب

  • رها آزاد ساده اما ژرف بودم /همون سال ها که کم حرف بودم

  • نوشته های این وبلاگ ارزش هنریو ادبی نداردبرداشت از نوشته جایز نیستعکس : منشغل :زن مطبخیمهارت ها : نقاشی روی بوم ، در و دیوار و کابینتمهارت ها :.دلبری ، دوست داشتن ، رفصیدن با خیال ،کمی سه تار ، کمی تار، کمی عقده ای ،متولد :سال مار /پیرزنبیمار: روان پریشکتاب : تولد یک اثیرهدر کتابخانه ملی ثبت شد!, ...ادامه مطلب

  • بزرگترین جرمم پرنده بودن بود

  • نوشته های این وبلاگ ارزش هنریو ادبی نداردبرداشت از نوشته جایز نیستعکس :پای منشغل :زن مطبخیمهارت ها : نقاشی روی بوم ، در و دیوار و کابینتمهارت ها :.دلبری ، دوست داشتن ، رفصیدن با خیال ،کمی سه تار ، کمی تار، کمی عقده ای ،متولد :سال مار /پیرزنبیمار: روان پریشکتاب : تولد یک اثیرهدر کتابخانه ملی ثبت شد!, ...ادامه مطلب

  • زنی باشد که سنگ بود ...

  • نوشته های این وبلاگ ارزش هنریو ادبی نداردبرداشت از نوشته جایز نیستعکس :پای منشغل :زن مطبخیمهارت ها : نقاشی روی بوم ، در و دیوار و کابینتمهارت ها :.دلبری ، دوست داشتن ، رفصیدن با خیال ،کمی سه تار ، کمی تار، کمی عقده ای ،متولد :سال مار /پیرزنبیمار: روان پریشکتاب : تولد یک اثیرهدر کتابخانه ملی ثبت شد!, ...ادامه مطلب

  • عشق خود زندگی بود

  • چند وقت پیش یک نقاشی را سفارش گرفتم بانویی برای تولد همسرش عکسی را سفارش داد. کلی سفارش کرد من هم می خواستم حس عشق و داشتن حال خوب را بکشم ، چند روزی هست که دارم روش کار می کنم و حالا که تموم شده وقتی که نگاش می کنم یه حس خوبی ازش می گیرم ، آرزو می کنم کسی که قراره این نقاشی و هدیه بگیره همیشه حس خوب را داشته باشه. دلم میخواد وقتی هدیه اش را میگیره اون لحظه به چشماش نگاه کنم. این همه کشیدن ، سرودن، نوشتن باید شاهکاری را خلق کنم...تا او بپسندد!, ...ادامه مطلب

  • اول عشق بود .

  • نوشته های این وبلاگ ارزش کپی ندارد . ارزش ادبی هم ندارد.نوشته های یک روانپریش است .لطفا عبور کنید . خیابان ولی عصر (پهلوی ) مستقیم دقیقا نرسیده به میدان گمرک خیابان امیریه /منیریه خیابان فرهنگ بعدها شد کوچه فرهنگ ی خونه دو طبقه ای قدیمی بود  پلاک 518با دری چوبی آبی رنگ در رو که باز می کردی اول ورودی یک راه رو مستطیلی وصل میشد به راهروی مربعی بزرگ  بعدسمت راست  آشپزخانه و دو اتاق بود اتاق نشیمن با پنجره هایی رو به حیاط .انتهای راهرو دو تا پله میخورد به ی حیاط بزرگ با درخت خرمالو و درخت  امین الدوله وسط  حیاط حوض بزرگ و مستطیلی  حوضی به رنگ آبی با کاشی های آ,اول عشق تو لن بود نمیدانستم,عشق اول بودم زن دوم شدم,اول عشق تو لن بود,عشق اول اندی کی بود ...ادامه مطلب

  • تذکره الاولیا

  • آب چشم خویشتن نگاهدار تا در اندرون تو دریایی شود چندانکه که دل را بجویی باز نیابی       ,تذکره الاولیا,تذکره الاولیا pdf,تذکره الاولیا عطار,تذکره الاولیا صوتی,تذکره الاولیا دانلود,تذکره الاولیا مظلوم کیست,تذکره الاولیا دانلود pdf,تذکره الاولیا اندروید,تذکره الاولیا به زبان ساده,تذکره الاولیا گفت مظلوم کیست ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها