همیشه آنجا بود سیاه و سفید دل داده بود به دیوار وقتی نور چلچراع های خانه روی چشمانش می افتاد با ابهت می شد. سیاه پوشیدیم روز به روز ، هفته به هفته ، چهلم به چهلم ، سال به سال سیاه شدیم سیاه!پشت سرهم سیاه پوشیدیم . سیاه شدیم توی لباسهای سیاه...یک لکه شدیم توی دل دیوار .توی اینه . توی چشماش. آدم وقتی لکه شد میشه بایک دستمال پاکش کرد.
برای دلم می نویسم:
"
نوشته ها ی این وبلاگ هیچ ارزش ادبی ، هنری ، زیباشناسی ، ندارد. اثیره
اثیره...
ما را در سایت اثیره دنبال می کنید
برچسب : زن سیاه پوش,زن سیاه پوش 2,زن سياه پوش, نویسنده : asirea بازدید : 154 تاريخ : پنجشنبه 4 آذر 1395 ساعت: 14:45