اثیره

متن مرتبط با «نقاشی های فانتزی» در سایت اثیره نوشته شده است

روزهای عجیب

  • در ضرب المثلی  ترکی مثلی هست ک ه معادل فارسی اش این است که گربه فقط تا سر کوچه می تواهد چهار نعل بتازد. و این حکایت این روزهای من است که از پشت بام بالاتر و از حیاط جلوتر نمی روم . برنامه سفری به خارج, ...ادامه مطلب

  • پر از نقاشی

  • آدم ها با نقاشی ام عکس یادگاری می گیرند. گاهی پرتره از آنها می کشم من با امضای زیر تابلو به خانه ها میروم.اونها نمی دانند من با نقاشی میرقصم با خطوط بی اهمیت مشکی وسط صحفه ای سفیدمن با نقاشی تحمل می کنم با نقاشی زندگی می کنم و برایش زیر لب می خوانممردم شهر نظر باز و تو در جلوه گریعشق در پیله ی پروانه به رقص آمده استامروز پشت کفش های سفید بخت م را قهوه ای یک دست زدم بعد روی آن یک کیک تولد کشیدمفردا تولد جان جانان است., ...ادامه مطلب

  • نقاشی

  • یک کودکو آنهمه مداد های رنگیهیچ کاری هم که نکندورق هایش را برمی داردرنگ و وارنگ می کند + نوشته شده در  پنجشنبه دوازدهم مرداد ۱۳۹۶ساعت   توسط اثیره  |  ,نقاشی ...ادامه مطلب

  • تنهایی

  • در تنهایی آنقدر فرو می روم فقط صدای نفس کشیدنم را می شنوم . صدای نفس کشیدنم . قهوه دم نزدم . صبح ها دیر از خواب بیدار می شوم . شب ها زود میخوابم . دستگاهی که روی نبضم بسته ام به من نشان میدهد دو ساعت خواب عمیق داشته ام . تنهایی غرق شدن در لحظه ای ست تو به آن می نگری . تنهایی! قهوه هم دم نزدم . موهای, ...ادامه مطلب

  • تولدی از نو نمایشگاه نقاشی

  • لباس شکری رنگی را از قبل آماده کرده بودم یکی از بچه ها روسری م را زیبا دور گردنم بست . روی صندلی نشسته بودم از هفته قبل وقت گرفته بودم زن گفت مثل عروس ها شدی من که عادت به آرایش نداشتم همیشه یک رژه لب میزنم و ریمل . می ترسیدم ...خواسته بودم ساده ساده باشم . کارتها را خودم طراحی کردم بچه ها و  همسرم کارت ها را پخش کردند خودم کارت ها را چاپ  کرده بودم ...مهمانها آمدند ...همین روزها بود...همین روزها ...سبدهای گل بود که پر شده بود خواهرها و همسرانشان برایم درختچه و گلدانهای زیبا فرستاده بودند ...جس خوبی داشتم استرس ....عکاس هم آمده بود هی می گفت آروم باش ...گفتم از دست این لباس ها کلافه ام...این روسری لعنتی ....کفش های پاشنه بلندم ....جسین آخر از همه وارد شد همه او را می شناحنتد ...همه مثل من صداش میزدند یکی گفت : شما حسین هستید...تابلویش را نقش زده بودم ...ساده کم رنگ پراحساس ...پسرم را به او نشان دادم و بهش گفتم حالا دو پسر دارم ...با دخترم مثل برادری جرف میزد دوستان نقاش ام از او دلبری می کردند ...نگاه نجیبی داشت . در دل به او افرین گفتم .خوب شناحته بودم روحش را....عکاس خبری ارام در گوش, ...ادامه مطلب

  • لحظه های خوش زندگی

  • نقاشی می تواند آدم را به هر جا که دوست دارد ببرد .حس هایمان را ، لحظه ای از زندگی مان را ، خاطره های زیبایی مان را ،امید و حس های نابی که تا به حال در خود نگه داشتیم را  تبدیل به نقاشی کرده ام ...تا بماندبرای همیشه  , ...ادامه مطلب

  • دل نوشته های یک دیوانه !

  • برای مردن همیشه آماده ام من باید کمی بدوم و تا می توانم دیوانه باشم که من هستم. من دیشب خراب بودم و کلی گریه کردم ای کاش می شد گریه ام را برای بروزه اندوه و بی حسی در این وبلاگ بگذارم...همیشه پر از انرژی نیستم .مثل این سه روزی که گذشت!!!!!!!!!!!! گفت : دلم برای تابلوم تنگ شده .سکوت کردم گفت باید عاشق کسی یا چیزی شد که بتوان لمسش کرد سکوت کردم گفت باید به آغوشش کشید سکوت کردم گفت باید مثل تو بود و میگرن داشت و میگرن را روی بوم کشید گریه کردم! قرارمان بر بی قراری بود  ؟,دلنوشته های یک دیوانه,دلنوشته هاي يك ديوانه,دل نوشته های روزانه یک دیوانه,دلنوشته های یک دیوانه اهل بیت ...ادامه مطلب

  • هذیان نوشتم. نوشته های این وبلاگ اثر هنری ارزش ادبي نداره اجازه ندارید کپی کنید ...

  • مادر دو سیگار برای جفتمان روشن کرد و گفت بشینید روی فرش ها به جهنم که کثیف شود مادر اگر میدانست تو شاعری فانوسی برایت روشن می کرد تا از پشت پنجره های بسته برایمان شعری بخوانی...من به اندازه چهل سال گریه کردم در این چند سال برای اتفاقاتی که همه باورهایم را بهم زد. به مادرم گفتم پاییز را دوست دارم که با مهر آعاز میشود لبخند زد گفت اما پاییز با شاعران مهربان نیست راست میگفت .میدانم دوباره بلند می شوم بلندی میشوی  خدا بزرگتر از دردهای ماست..., ...ادامه مطلب

  • کلاس نقاشی

  • نقاشی و شعر شروع کلاس ها از همین امروز زمان : همین حالا تلفن : تمام یک / صفر ها الویت با کسی است که تماسی نمی گیرد یک ذهن و یک قلب زنده  کافیست از دور نگاه کند زلالی و پاکی و رویاها را سیاه نکند . مراقب ورق های سفید کاهی باشید. درس اول کمی جنون ...کمی عشق ...کمی دقت ...و ی عالمه نگاه شنبه 16:46,کلاس نقاشی,کلاس نقاشی در تهران,کلاس نقاشی کودکان,کلاس نقاشی در غرب تهران,کلاس نقاشی کودکان در شیراز,کلاس نقاشی در مشهد,کلاس نقاشی استاد کاتوزیان,کلاس نقاشی در کرج,کلاس نقاشی رنگ روغن,کلاس نقاشی برای کودکان ...ادامه مطلب

  • کفش هایم

  • کجا اشتباه رفتم! فقط تو ! هنرمند بودی در خواندن ونواختن به رقص درآوردن من . قصه های زیادی از کفش هاو راههای نرفتم را فقط برای تو گفته ام.کجایی!؟! تو می تونی ساعت ها از کفش هایم حرف بزنی . پس بنویس 22:10,کفش هایم کو,کفشهایم کو دانلود,کفش هایم کو فیلم کامل,کفشهایم کو سهراب سپهری,کفشهایم کو فیلم,کفشهایم را میپوشم,کفش هایم,کفشهایم را بپوش,کفشهایم کجاست میخواهم,کفشهایم را نده ...ادامه مطلب

  • نمی دانم از کیست .(قطره های باران )

  • من و سیگاری روشن سینه ای پر از درد من و نبودن خیال برزخی مرگ نام  برزخی من و کمبود این احساس با دوپیک شراب ناب من و طبیعت و ذات زنی تنها من و نقاشی های زنگ روغن و امضای پای تابلوهام من و نبودنت و کلمه ای ا   ی   کا    ش من !دانای بی شعور می دانم تو نیستی بر نمی گردی اما روی کاغذهای کاهی طراحی م نوشتم برزخی تابوها را شکست و برگشت,نمی دانم از زندگی چه میخواهم,نمیدانم از دلتنگی عاشقترم,نمی دانم پس از مرگم,نمي دانم پس ازمرگم چه خواهدشد,نمیدانم پس ازمرگم چه,نمیدانم پس ازمرگم چه خواهد شد,نمي دانم پس از مرگم,نمیدانم نهان از من,شعر نمی دانم پس از مرگم ...ادامه مطلب

  • در سرزمین مجازی همه چیز و همه رویاهایم را کنترل می کنند!

  • نقاش

  • یک سطل رنگ خریدم/کمی هم حوصله  با با قلم های  پهن جادویی/آسمان را از غبار پاک کردم آسمان را دوباره رنگ کردم/با خدایی که همین نزدیکی است من آسمان را دوباره رنگ ...,نقاشی,نقاشی مدرن,نقاشی خط,نقاشی روی شیشه,نقاشی روی پارچه,نقاش,نقاشی های فانتزی,نقاشی ایرانی,نقاشی کودکانه,نقاشی کودکان ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها