اثیره

متن مرتبط با «من از پايان ميترسيدم و آغاز كردم» در سایت اثیره نوشته شده است

خیالی از جنس اثیره ای

  • می توانی بروی بی آنکه به گل های توی حیاط فکر کنی بی آنکه در را محکم پشت سرت ببندی اما محبوبم یک کاسه آب روی خاک جمع می شود اما خیالم نه, ...ادامه مطلب

  • امرداز مبارك

  • چه کار خوبی کردی به دنیا اومدی .من هم از تو نقش زدم ..چه خوب که هستی ..بهترین آروزهایم دلی آرام ، شادی بسیار سفرهای فراوان برای توست آدم‌های مثل تو !گر به دنیا نیایند، آرزوهای زیادی روی زمین زندگی نمی‌شوند. .تولدت مبارک بخوانید, ...ادامه مطلب

  • ميخواست خردمان كند

  • بهً دشواري روزهايي فكر ميكنم مي خواست خردم كند و نتوانست بيماريها كروناي لعنتي … تعدادي ماسك  را همسرم از داروخانه گرفت و بعد الكل  وارد خانه شد بعداز هر خريد لباسهايمان را در تراس زير نور خورشيد ميگذاشتيم  دستهايمان را با الكل مي شستيم بعد يكي يكي از اقوام دور شروع شد مرگ و مير از كرونا بعد اقوام نزديك و بعد همسايه ها  همگي  درگير كرونا شديم ترس از مرگ همه  وحودم را گرفت همه  اين روزها  نگران پدر بودم كهولت سن و شروع الزايمر او … بغض م بالا مي زند در دهانم همانجاميماند اشك  در چشمانم مي سوزاند  در دلم اندوه رسوب مي كند اشك شور آوار مي شود از چشمانم امان م  را مي برد… بخوانید, ...ادامه مطلب

  • من

  • امروز در عکست دقت کردم و فهمیدم با شانه هایت گریه را آغاز کردی . صورتم را چرخاندم تا خجالت زده نشویی اما تو که اینجا نبودی؟در معاشرت با آدمها بارها صورتم را چرخانده ام. تا غم را در چشمانم  نبینند این بارهم همینطور ...در عکس زنی است. نشسته بر روی مبل نیمه استیل به رنگ . کرم طلایی تجملی انگار از سفری. دور میایید رفیقی «خون چکان»زنی که نتوانسته با قسمتی از زندگیش کنار بیایید طی حادثه ای روح و روانش را گم کرده در عکس به چشمان زن نگاه می کنم هراس و اندوهی پنهان در پشت چشمها و کلماتش دارد . من از نگاهش. در عکس. میفهمم و دقت کردم و فهمیدم او هر روز با شانه هایش گریه کرده است .  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • خرد و محبت و عصر کرونا

  • از خودم پرسیدم :تو با بیماری سختت چه می کنی؟آن. دوره. هراس را خوب می شناسم چون از سر گذراندم و خدا را شکر پشت سرگذاشتمش،گرچه هنوز مراقبت می کنم  اما آن صبح بیداری های سه صبح و درد کف پاهام و هراس و وحشتی وصف ناپذیر هیچ واژه و کلامی و هیچ استدلالی حریفش نمی شود،هیچ چیز غیر از مسکن و دراز کشیدن در تاریکی  روز، یا حمام آب داغ حریفش نمی شود.گاهی فکر می کنم آیا بیماری باعث شد دگرگون بشوم یا خردمند تر؟به دوران طلایی پا گذاشتم یا به احساساتم نزدیکتر شده ام؟ام انگار انسان بهتری شدم گوش هایم تیزترشدند چشمانم با دقت تر می بیند و بیماری بهم. نگفته بود عاشق تر شده ام حتی خوابش را هم. نمی دیدم جزییات خصوصی زندگی ام را به درمانگرم بگوییم و یا به خانم دکتر زنان که در کلاس نقاشی دیده ام .احساس می کنم چیزی برخلاف میلم ،مرا به مقابله با آموزه های. فرهنگی و اجتماعیم هل میدهد.بعضی از نزدیکانم دوست ندارند از قسمت و رویه های  تاریک م بدانند وقتی در معرض. دیدشان قرار میدهم عکس العمل های جالبی را می بینم.من هم  بسیار مدیون آن بیماری هستم .به خودم بارها گفته ام  درست  زتدگی کن ایمان داشته باش که فقط خوب بودن سیال و جاریست .چیزهای زیادی آموختم عشق به خانواده و اقوام دیدن طبیعت ،لذت از مشاهده ها و تغییر فصل ها ، خوشحالم یاد گرفته ام چطور از زندگی لذت ببرم یاد گرفتم به بودن فکر کنم به سرگرمی های  زندگی جذب نشوم از روزمرگی ها  خودم  را   رها کردم با معجزه بودن همراه شدمیونگ از اینکه گفته تنها یک درمانگر زخمی می تواند حقیقتا درمان کند بخوانید, ...ادامه مطلب

  • پایان و آغاز

  • سلام زندگي خوب است گرم است پرشور و دلنشين است حتي مرگ هم گرم است وقتي كه جور ديگر نگاه كنيم وقتي از همه پنجره ها نگاه تو باشد بيا, ...ادامه مطلب

  • مرگ و زندگی

  • مرگ یا زندگی  میاید و میرودمی دود  و می خوابدفاصله بین مرگ تا زندگی همین قدر کوتاه استاندازه سرانگشتی مرگمی تواند نیاید زندگی  یکی می آید می دود می ماند  Let's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • روز نهم فروردین

  • آسمان نیمه ابریست  و هوا سنگین و سرد است . نانوایی ها و سوپرمارکت ها باز است و داروخانه ها و حضور مردم حداقلی است .پیاده روها تا حد زیاد خلوت است مردم از ماشین های شخصی برای جابجای استفاده می کنند . ع, ...ادامه مطلب

  • روزهای عجیب

  • در ضرب المثلی  ترکی مثلی هست ک ه معادل فارسی اش این است که گربه فقط تا سر کوچه می تواهد چهار نعل بتازد. و این حکایت این روزهای من است که از پشت بام بالاتر و از حیاط جلوتر نمی روم . برنامه سفری به خارج, ...ادامه مطلب

  • برای دوستی که با بهار آمد با بهار رفت....بهاری بود

  • نماندی تا پنجره را به روی ماه باز کنی تو نیستی و دیگر فرقی نمیکندخانه ای باشد پنجره ای رو به آسمان باز شودتو رفته ای همه جا دیوار است وبهاری که برای ما خزان شد بعد از تو هر بهار, ...ادامه مطلب

  • کوتاه

  • تو که  حرف می زنی گوش می دهم به دهانتتمام زخم هایم  باز می شود..............دیشب هم گریه کردم کی باور می کند مثل روزهای کودکی گریه کردم...., ...ادامه مطلب

  • سوم

  • 105402                        حیف بُوَد مردنِ بی عاشقی                         تا نفَسی داری و نفسی بکوش                                                                                               از کتاب " سعدی، از دست خویشتن، فریاد"                                                                عباس کیارستمی, ...ادامه مطلب

  • عطر خوش عشق

  • اگر عشق نبود آدم پدیدار نمی شد و حوا دلی نداشت تا سمت میوه ممنوعه برود. من عاشق شده ام در سرزمینی که غمی بزرگ بر آن می بارد . بیماری  . سقوط هواپیما. سیل . زلزله سایه شوم بیماری بر مردم افتاده است نخل, ...ادامه مطلب

  • سمفونی باران

  • زمستان تمام می شود و بهار در راه است برف های زیادی آمد باران و باد .زمستان میرود و بهار می اید.دو زن شانه به شانه کنار جنازه ای نشسته اند. زن سایه وار و ساحره است که خود را به جا نمی آورد. زنی دیگر بر, ...ادامه مطلب

  • هوای تو چگونه است.؟

  • مهربان که می شوی یکی مدام در دلم می گویدباغبان دلش پژمرده است .دیگر صحبتش با یاس و نرگس و مریم نیست دلش ...., ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها