اثیره

متن مرتبط با «تعطیل است مثل جمعه ها» در سایت اثیره نوشته شده است

ميخواست خردمان كند

  • بهً دشواري روزهايي فكر ميكنم مي خواست خردم كند و نتوانست بيماريها كروناي لعنتي … تعدادي ماسك  را همسرم از داروخانه گرفت و بعد الكل  وارد خانه شد بعداز هر خريد لباسهايمان را در تراس زير نور خورشيد ميگذاشتيم  دستهايمان را با الكل مي شستيم بعد يكي يكي از اقوام دور شروع شد مرگ و مير از كرونا بعد اقوام نزديك و بعد همسايه ها  همگي  درگير كرونا شديم ترس از مرگ همه  وحودم را گرفت همه  اين روزها  نگران پدر بودم كهولت سن و شروع الزايمر او … بغض م بالا مي زند در دهانم همانجاميماند اشك  در چشمانم مي سوزاند  در دلم اندوه رسوب مي كند اشك شور آوار مي شود از چشمانم امان م  را مي برد… بخوانید, ...ادامه مطلب

  • حسرت ها

  • در تهران بدنیا آمدمدر هفت سالگی به مدرسه رفتمدر خانواده ای پر جمعیت  و شلوغ بزرگ شدمدر یازده سالگی شعر گفتمبا انقلاب بزرگ شدمدروغ نگفتم ،دروغ شنیدمبه بچه های حلبی آباد کتاب بخشیدمدر نوزده سالگی وارد دانشگاه شدم در جنگ از رفتن بعضی ها گریه کردم با آمدن  - برخی شاد شدم در تمام این سالها از جدایی و حسرت  نوشتمدر تمام عمر عاشقی کردم بخوانید, ...ادامه مطلب

  • روزهای عجیب

  • در ضرب المثلی  ترکی مثلی هست ک ه معادل فارسی اش این است که گربه فقط تا سر کوچه می تواهد چهار نعل بتازد. و این حکایت این روزهای من است که از پشت بام بالاتر و از حیاط جلوتر نمی روم . برنامه سفری به خارج, ...ادامه مطلب

  • اردیبهشت نزدیک است

  • محبوبماین روزها تمام می شوندزودتر از آن که فکر کنی مثل تمام روزهایی که رفته استزیبای من!این درختان شکوفه میدهندچکاوک ها آواز می خوانندجوانه ها سبز می شوند نهال ها درخت می شوندبهاری خواهد رست غم به دل قشنگ ات راه ندهمن عم تو را هم خواهم خورد., ...ادامه مطلب

  • برای دوستی که با بهار آمد با بهار رفت....بهاری بود

  • نماندی تا پنجره را به روی ماه باز کنی تو نیستی و دیگر فرقی نمیکندخانه ای باشد پنجره ای رو به آسمان باز شودتو رفته ای همه جا دیوار است وبهاری که برای ما خزان شد بعد از تو هر بهار, ...ادامه مطلب

  • آخرین چهارشنبه

  • ای کاش بهانه های دلنشینی برای نوشتن داشتم ...چقدر بد است که شعری از عطار می خوانی و حس میکنی همین دیشب سروده شده ...پایان سال است  چی بنویسم از سالی که گذشت سال پیش همین روزها انگشتم شکست وقتی اتاق عم, ...ادامه مطلب

  • هوای تو چگونه است.؟

  • مهربان که می شوی یکی مدام در دلم می گویدباغبان دلش پژمرده است .دیگر صحبتش با یاس و نرگس و مریم نیست دلش ...., ...ادامه مطلب

  • در سرزمین بی قراری ها سلام

  • دلتنگی در من پرسه می زند .  ماه من تاریک است درختان هم در زمستان کز می کنند آسمان هم تاریک است مردی که در خیابان ساز می زند غمگین است. از وقتی شادی رفته است شهر تاریک است., ...ادامه مطلب

  • آخر چگونه عشق را نهان مي كنند به گور

  • روی استخوان های تن م اسم هایی هست گفتن ش مثل یادگاری نوشتن است زیر استخوان جمجمه ام اسمی است نباید گفته شود گوش شنوایی نیست استخوان هایم ترک برداشته است . صدای آمدنم را شنیده ای ؟ صدای رفتنم را ؟ گفتن, ...ادامه مطلب

  • اتفاقات خوب در راه است !

  • اثیره زن اردی بهشت 1344متولد تهران حیابان امیریه -منیریه از مادر و پدری مهاجر قفقازی/باکوییتحصیلات دانشگاهی : مدیریت صنعتی مهارت : نقاشی ، آشپزی ، زندگی کردن کودک بودن ، عاشق بودن ، .....من زیبا هستم .من خود شیفته هستم من خودم را دوست دارم Let's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • من زني هستم آزاد در فطرتم حيا نهاده شده

  • امامزاده ای  در ده ونک . دوربین را درآورداز آینه کاری توی امامزاده عکس گرفت اثيره هزار تکه شده بود توی آینه ها.... آقای مهندس ی خانومی اومده برای زیارت میخواد بره امامزاده من گفتم  از شما اجاره بگیرم . مهندس برمی گرده به زن نگاه می کند راه را برای زن باز می کند و میگه خانم امامزاده در حال مرمت است بفرمایید. زن در امامزاده احساس امنیت و آرامش دارد. امامزاده حلوت است رنگها را بست به دستش . این جایزه زن بود که امروز نه اشکی ریخت، نه سیگاری گیراند، نه دودی بلعید. دل تنگ بود سلامی فرستاد. چشمهایش خندید.  جواب سلام ش رسید ...کفشهایش را با همان دستی گرفت که چهار بند رنگی پیچیده بود دور مچش. کفشهایش را  درآورد." حالا داشت نذر میکرد این بار که بیاید به او بگوید دیوانه  من عاشق پيامبر و باران م ... و قاصدك ها پیامبران او هستند.نشسته بود  در امامزاده صابر همان روز پشت فرمان بود پيام ها يكي يكي رسيد همان روز پدر را هم ديد همان روز با پدر حليم و آش رشته خوردند با هم از خيلي دورها حرف زدند سوغاتي پدر را داد يك شيشه عسل و چند بسته شكلات ...رانندگي ميكرد پيامها اشك ب چشمش مياورد نبايد گريه كند نبايد غر بزند نبايد دلي را بشكند ...اما شكسته بود خيلي سالها پيش همان روزها كه از او خواستند نقش رقيب را بازي كند تا كسي را ،طرفداري را،عشقي را،بطرف خود بكشند  زن هرگز نفهميد ان زن كيست ديگر مهم , ...ادامه مطلب

  • پنجره ها مقصرند

  • دلتنگ   آسمان آبي كه مي شوم  پنجره را باز مي كنم رو به آسمان ،ستاره ها، براي سكوت ماه ...ميدانم از اين پنجره فقط مي توانم    گوشه اي كوچكي از آسمان را داشته باشم ...راه ديگري را بلد نيستم من از اين پنجره راضي نيستم ... + نوشته شده در  پنجشنبه بیست و سوم آذر ۱۳۹۶ساعت &nbsp توسط اثیره  , ...ادامه مطلب

  • من حالم خوب است

  • چه بیهوده داغ ...چه بی قرار به قتل واژه ها نشسته ام . ............... من اگر بمیرم دلم فقط برای تو تنگ می شود. ................... اگر روزی مردم به رسم اجدادم در مراسم برایم شراب بیاروید و تمام مردان عاشقم را یک دو جام ................., ...ادامه مطلب

  • بغض وقتی میرسد شاعر نباشی بهتر است !

  • نوشته های این وبلاگ ارزش هنری و ادبی ندارد برداشت از نوشته جایز نیست قاب خالی !جایی بعضی ها را هیچ کس پر نمی کند دوستت دارم بفهمدوستت دارم بفهمدوستت دارم بفهمای کاش بفهمی خط خطی هایم مجوزار ارشاد گرفت گفتم تا بدانی لب و دهان تبلیغ برای خمیر دندان یا دندانپزشک م نیستسالها گفتند دندانهایت زشت است ...من این دندانها را دوست دارم, ...ادامه مطلب

  • گل ها هم بر مزارش گریه می کنند .

  • مادرم این روزها خیلی در اندیشه توام .در اندیشه دستهای نیک و نیکوکارت که با عشقی بزرگ برای دخترهایت در روز عاشورا قیمه پلو می پختی تا بچه هایت  قیمه پلوی نذری دوست داشتند . اون سالها  شروع به پختن قیمه پلو کردی بعد مقدارش زیاد و زیاد شد دوستانت به کمکت میامدند از شب قبل همه کارها را می کردی به نیت دخترانت که همیشه چشم به راه غذای هییت بودند و هییتی نبودند... مامان دیشب کارناوال  به اصطلاح عزا,مزارش ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها