اثیره

متن مرتبط با «ای کاش میتونستی که برگردی» در سایت اثیره نوشته شده است

پاییز ۱۴۰۲

  • مهر ماهبهاری دیگرروزهای عجیبی است دلم میخواهد ساعتها در باشگاه انقلاب قدم بزنم پشت پنجره به خیابان نگاه کنم مدتهاست چیزی نمی نویسم وقتی به چیزی فکر نکنی چیزی برای نوشتن نداری .در حجم بی انتهای تنهایی می خواهم تنهاتر باشم درها را ببندم با خیال راحت بنشینم دلم میخواهد سرم را راحت روی بالش بگذارم ترس از هیچ نداشته باشم کابوس دردها و رنج ها و مرگ ها دلم میخواهد خودم را در آغوش بگیرم آغوشی که دروغین نیست خاين نیست بخوانید, ...ادامه مطلب

  • خیالی از جنس اثیره ای

  • می توانی بروی بی آنکه به گل های توی حیاط فکر کنی بی آنکه در را محکم پشت سرت ببندی اما محبوبم یک کاسه آب روی خاک جمع می شود اما خیالم نه, ...ادامه مطلب

  • پایان و آغاز

  • سلام زندگي خوب است گرم است پرشور و دلنشين است حتي مرگ هم گرم است وقتي كه جور ديگر نگاه كنيم وقتي از همه پنجره ها نگاه تو باشد بيا, ...ادامه مطلب

  • روزهای عجیب

  • در ضرب المثلی  ترکی مثلی هست ک ه معادل فارسی اش این است که گربه فقط تا سر کوچه می تواهد چهار نعل بتازد. و این حکایت این روزهای من است که از پشت بام بالاتر و از حیاط جلوتر نمی روم . برنامه سفری به خارج, ...ادامه مطلب

  • برای دوستی که با بهار آمد با بهار رفت....بهاری بود

  • نماندی تا پنجره را به روی ماه باز کنی تو نیستی و دیگر فرقی نمیکندخانه ای باشد پنجره ای رو به آسمان باز شودتو رفته ای همه جا دیوار است وبهاری که برای ما خزان شد بعد از تو هر بهار, ...ادامه مطلب

  • هوای تو چگونه است.؟

  • مهربان که می شوی یکی مدام در دلم می گویدباغبان دلش پژمرده است .دیگر صحبتش با یاس و نرگس و مریم نیست دلش ...., ...ادامه مطلب

  • شیدایی

  • این. روزهای اسفند مرا با خود میبرد به خاطرات گذشته .خانه کودکی ماحیاط بزرگی داشت پدرم گوشه حیاط درختچه گل محمدی کاشته بود گل محمدی زرد قرمز صورتی حوض بزرگ مستطیل شکل. وسط حیاط بود توی حوض چند ماهی قرم, ...ادامه مطلب

  • آرایشگاه ابرو میدان فردوسی !

  • زن ارمنی "ابرو "وقتی مو چین را میگذشت زیر ابروم و با دست دیگرش پشت پلک را گرفته بود جای موچین تیر می کشید  درست همان جا و چشمام را قلقلک میومد پر از اشک میشد صداش رو شنیدم که گفت مبارک باشه نگفتم ممنو, ...ادامه مطلب

  • شمالم .ناصرسرای رودسر روستا

  • با هرباران چشمایش سبز تر می شود و این جلگه ای سبز خیس از مردان معمولی شاعران خوبی خواهد ساخت دهدار گودالی حفر کرده است عمیق تر از دریاچه خزر تا مردان شاعر را به آب و لجن بسپارد هیچ کس ما را در این ده تعقیب نخواهد کرد آنها غواصی نمی داند. + نوشته شده در  شنبه پانزدهم مهر ۱۳۹۶ساعت   توسط اثیره  |  ,ناصرسرای ...ادامه مطلب

  • شب ها ضیافتی است این جا

  • دوستی و گریستن در ضیافت بوم هاست .و کارگاهی در دل خانه ات که در آن رنگها میرقصند و شب ها نقاشی هایت از روی بوم بیرون می ریزند همدیگر  را می بوسند دوستی در تابلوهایم شکل زنی است با لباس خواب قرمز با موهای شرابی .زنی که می گرید گاه پنجه می کشد روی پارچه های بوم دوستی در اینجا شکل گربه ایست مهربان رقصنده ای  روی لبه نازک زوارش و پایین نیافتادن از لبه بوم که رفاقت نام دارد. + نوشته شده در  شنبه یکم مهر ۱۳۹۶ساعت   توسط اثیره  |  ,ضیافتی ...ادامه مطلب

  • پاییز

  • یک پاییز دیگر شروع شد یک پاییز دیگر میتوانم نقاشی بکشم با بچه هام برقصیم ، همسرم حرف بزند  نصیحت م کند من گوش بدهم بعد ی دفعه ببوسمش بگه دیونه شدی یک پاییز دیگر شروع شد تا فیلم ببینیم ،گریه کنیم ،و  وفادریمان قدرتمند ی از عشق و  هنر حشن بگیریم + نوشته شده در  شنبه یکم مهر ۱۳۹۶ساعت   توسط اثیره  |  ,پاییز ...ادامه مطلب

  • جنایتکار دوست داشتنی

  • فرار نکن . همه می فهمند قاتل من کیست . اثر انگشت تو بر واژه هایم بر سکوتم برتابلوهایم  نشسته است ای کاش می توانستم نقاشی از ژان پل زلاند را هم بچسبانم به این نوشته + نوشته شده در  پنجشنبه بیست و سوم شهریور ۱۳۹۶ساعت   توسط اثیره  |  ,جنایتکار,داشتنی ...ادامه مطلب

  • بگذار صدای قصه تو ،مرا خواب ببرد.

  • دنیای بزرگتری را می شناسم دنیای به نام تو که درون من خفته ای . دنیایی که مرا  از این خشونت و حقارت وانتظار به ارامش می رساند .دنیایی به نام پاکی ات . به نام سکوت ...به نام عشق و تحمل .دنیای رنگی و محزونم . دوباره اینجا نشسته ام و به کابوس های عاشق پر و بال میدم . ..رنگها روی بوم می رقصند ومرا به سماعی دوباره بر مرکزی ترین قسمت زندگی ام وادار می کنند ... ایستاده ام پشت به دریا و دستانم را سایه بان ,بگذار ...ادامه مطلب

  • به می عمارت دل کن که در این جهان خراب برسرآن است که از خاک ما بسازد خشت (حضرت حافظ)

  • مهم نیست چقدرخسته ای به خودت برس ! مهم نیست که چقدر بدی دیدی تو...به عشق ورزیدن و مهربون بودن ادامه بده ! مهم نیست که چقدر سرت شلوعه ،وعده غذاییتو سروقت بخور ! مهم نیست که چقدر حسته ای ،قبل از خواب یک ربع کتاب بخوان مهم نیست اوضاعت خوب نیست امید را از دست نده تلاش کن بخندی مهم نیست که چقدر زندگی سخته ، تو سخت تر باش ! یاشار میگه مهم ترین عضو بدن قلبه نه چشم نه دندون مهم ترین عضو زانوست باید دستت را بذاری روی زانو هات تا دوباره بلند بشی و ادامه بدهی ...میدانم اوضاع اینطوری نمی ماند لحظه هایی داشتم  سخت تر از این تا لب مرگ رفتم و برگشته ام .نترسیدم. چرا حالا ؟ + نوشته شده در  یکشنبه هشتم مرداد,عمارت,این,جهان,خراب,برسرآن,است,خاک,بسازد,خشت,حضرت,حافظ ...ادامه مطلب

  • سلام آقای دکتر

  • امروز صبح وقتی از باشگاه ورزشی برگشتم روی کانتر آشپزخانه یک بسته بزرگی بود. پارسا بسته را از مرد جوانی که همراه دختر بچه ای بوده دریافت کرده ...بسته را باز کردم دو جعبه شیرینی از دمشق و جعبه  دیگر گز کرمانی  ممنون از اینکه به یادم بودید. انشالله روی ماهتان را زیارت کنیم . انشالله عاقبت بخیر هستید ! + نوشته شده در  شنبه چهاردهم مرداد ۱۳۹۶ساعت   توسط اثیره  |  ,سلام,آقای,دکتر ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها