بعد از چند روز مهمانی

ساخت وبلاگ
.یک . وقتی سرم درد دارد .درد یاد آوری می کند وارث مادرانم هستم.  دوروز درد کشیدم. قرص خوردم. آب خوردم آب میوه خوردم یک روز چشمانم را با بندی مخصوص بستم .پرهیز غذایی داشتم چای نوشیدم با لیمو و دارچین و زنجبیل یا زنجفیل و پرده های اتاقم را بستم. سکوت سکوت سکوت . خواب دیدم. مامان با خودش نور آوردو سه قرص نان . با تب و لرز بیدار شدم ...ترسیده بودم.

دو .امروز برف بارید. با خوشحالی توی تراس ایستادم مثل بچه ها از دیدن برف لذت بردم. گلدانهای توی تراس را به آپارتمان منتقل کردم...تکه ای از من  در شمال است و با خودش عشق می اورد. تکه ای از من در تهران است عاشق رفتن است . در شمال زنی درها را به سوی گذشته می بند زنی در تهران  احساس می کند از جایی دوباره به دنیا می آید.این سوی پنجره انگار زنی زیر باران قدم میزند. آن سوی پنجره زنی در برف شادی می کند.

زنی در تهران بدنیا آمده قویتر زنی آن سوی پنجره همه حسرت و نگرانی و ترس هایش را به رودخانه سپرده.مردی در شمال زیر پتو دراز کشیده و مردی در تهران دستش را به سوی زن دراز کرده تا دستان زن را ببوسد.

اثیره...
ما را در سایت اثیره دنبال می کنید

برچسب : بعد از چند روز حاملگی معلوم میشود,بعد از چند روز بفهمیم بارداریم,بعد از چند روز زن حامله میشود, نویسنده : asirea بازدید : 156 تاريخ : پنجشنبه 4 آذر 1395 ساعت: 14:45