روزنه

ساخت وبلاگ

من همیشه منتظرشما بودم در فصل های پی  در پی پشت پنجره نشسته ام تا بیایید. خدا خودش خواسته من عاشق باشم

من در شمال در روستا منتظر بودم من در تهران وقتی  با ماشین م از اتوبانی می گذرم به مسافر کنار جاده نگاه می کنم شاید شما باشید.من منتظر شما بوده ام تمام این سالها وقتی به شیراز رفتم در بازار وکیل هر عابری رد شده به او نگاه کرده ام شاید شما باشید من همیشه منتظرتان بودم من در یک نیمه شب پل خواجو را دویده ام و با باد رقصیده ام شاید شما بیایید  

و در زمستان سرد و یا  در بهار جوانی ام منتظر بودم  در فصل تابستان زندگی ام من در خوزستان بدنبال شما بودم حالا که پاییز زندگی ام میگذرد باز رو به پنجره نشسته ام پنجره ای رو به قلب م ...من منتظرم. در پارک محتشم میعادگاه عشاق قدم زدم تا شما از راه برسید ...محبوبم ...دلبرم ...عزیزم ...من این روزها  خوش حالم و سرزنده کنار پنجره نشسته ام و نسیمی ملایم موهایم را پریشان می کند .

اثیره...
ما را در سایت اثیره دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : asirea بازدید : 117 تاريخ : دوشنبه 19 اسفند 1398 ساعت: 7:54