صندلي ها را يكي يكي در باغ چيده ام به اميد ديدنت
روز پاييري اما گرم و آفتابي
روز زيبايست صبح زود يك دور ،دور روستا را دويده ام
روز زيبايست با گل ها حرف زده ام
روز زيبايست براي فكر كردن به رفته ها ...براي مرور خاطرات ...براي درخشش ابدي روزنه ي اميد...
اثیره...برچسب : نویسنده : asirea بازدید : 118