اثیره

متن مرتبط با «هیچ رویایی ممنوعه نیست» در سایت اثیره نوشته شده است

دیگر به هیچ آتشی نمی توان سوخت!

  • نامه به محبوبم!محبوبمتوکه نیستی پنجره ها بسته است.اصلا چراباز باشد؟درختان در خواب زمستانی خفته اند.شاخه ها بی برگ استدرخت سپیدار ساکت است نمایشی از تنهایست آسمان خاکستری استاین روزها زمستانی است , ...ادامه مطلب

  • هیچ ماهی نماند در نقاب

  • این زمستان که تمام شود یقین می یابی که بازگشتی نیست !خیالت راحت می شودکسی به انتظارت نیستخیالت راحت باشدزندگی دشواراستکه نه تدبیرینه تقدیری در کار استمن یکی یکی ستاره هایم را در یک شب ابری گم کرده امدر شبی که آسمانش بارانی بودهمراه زنان رقصیدمچرخیدمفال گرفتمدیگر دلم چیزی نمی خواهداگر این زمستان تمام شوددیگر امید انتظاری نیست.  , ...ادامه مطلب

  • هی فلانی من شاعر نیستم

  • کمی  عشق /کمی فلسفه / و دستهایی که می نویسند/ روزی از کنارم عبور کرد مردی که به لب سرودی می خواند /با دستانی که  دشتی از مهربانی می کاشت /نمی دانست من قیافه اصیل ترین زنان دزد را دارم /با اینکه هنوزززززکسی را از کسی ندزدیده ام.  , ...ادامه مطلب

  • اندوه برای هیچ!

  • گاهی وقت ها کارهای عجیبی می کنم مثل امروز انگشتم را تا ته حلقم فرو می برم . همش به خاطر هیچ ! دکتر گفت :" همیشه رنگش اینطوری ست ؟" جان جانان گفت : " نه ! دکتر" دکتر گفت : چرا این کار رو کردی؟ گفتم : از شما متنقرم. دکتر گفت : نیاز به دکتر روانشناس داری گفتم : به تو گ....اضافه نیامده چشم باز کردم توی توالت عق میزدم . سالها از ان روز گذشته بود . سارا گفت نمیتونم بهت مشاوره بدهم آخه ما با هم دوستیم .بذار زنگ بزنم به دوستم آقای دکتر فرهمند وقت مشاوره برات بذاره...گفتم نه نمی خوام . به سارا گفتم که شاعرا خوشبخت ترین آدمان ، اونقدر با کلمات ور رفته ن که می تونن با چند تا کلمه و ,برای اندوه های بزرگ زندگی,سال اندوه برای,شعری برای اندوه,متن برای اندوه ...ادامه مطلب

  • عروسک ها فقط بلدند عشق بورزند و دیگرهیچ !

  • هیچ رویایی ممنوعه نیست !

  • روزها یکی پس از دیگری میگذرد. اما روح من هنوز جوان است . همیشه آرزو داشتم خانه ای در دل جنگل داشته باشم یک خانه زیبا با سفقی به رنگ شاد خانه ای در دوطبقه . چندسالی ست این خانه زیبا را دارم طبقه بالا با چشم اندازی زیبا رو به طبیعت و خدا. آسمانی آبی یا خاکستری.روی صندلی بالکن طبقه دوم خانه بحار چای داغ و مه و نم باران بر روی سبزه ها پایه بومی که منتظر من است با طرحی که روی بوم کشیدم نوشتن از این ها مرا سرخوش می کند . روزمرگی ها ، همسرم ، فرزندانم ، مهمانهایی که در راه هستند همه و همه باعث نمیشه تا از خودم جدا باشم از رویاهایم ...این روز ها عطشه ای دارم که مرا به ر,هیچ رویایی ممنوعه نیست,هیچ رویایی ممنوع نیست ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها