ما را سر راه هم گذاشت تا دست هایمان بوی دعاهای اجابت شده بگیرد..............مرا در راهی قرار داد تا لبخند تو را مهمان شوم..................ای کاش د وست زنده بود پاییز را قدم می زد...................قرار بود ترس ها . جهل ها را از خود دور کنیم...................می دانم صدای قدم هایی را می شنوی تردیدهایم ...تنهاییم نمی گذاری... , ...ادامه مطلب
-پنجشنبه ها بشین با هم چای بخوریم چای با دارچین دم زده ام ...معلوم نیست پنجشنبه اینده باشیم . یا پنجشنبه های سالهای بعد کی ، کجا ... -یک روز برمی گردی به گذشته و می بینی بین رویاهایت و امروزت فاصله افتاده با آنچه هستی -می ترسم از روزی که توانایی هیچ ک اری را نداشته باشم جز نگاه کردن به این روزهایم ...,فاجعه منا,فاجعه سینما رکس آبادان,فاجعه افشار,فاجعه چرنوبیل,فاجعه کهریزک,فاجعه سینما رکس,فاجعه کابل,فاجعه ی منا,فاجعه بیمارستان چمران,فاجعه 11 سپتامبر ...ادامه مطلب